قاسم دهقان كه در هفده شهریور سال 57 سرباز گارد شاهنشاهی بوده از خاطرات خودش میگه و اینكه در جمعه خونین تهران قرار شده تا او و سایر سربازان وظیفه رو به خیابان ببرند و رو در روی مردمی كه بر ضد شاه شعار میدادن قرار بدهند. قاسم با چند تا از هم قطارهاش صحبت میكنه و قرار میذارن تا اگه بهشون دستور تیراندازی به مردم رو دادن، اونا فرمانده هاشون رو با تیر بزنن و به مردم بپیوندن اما موقعش كه میرسه هر كدومشون با بهانه ای جا میزنن. اما در عوض محمد خلص و علی غفوری با قاسم همراهی میكنن و با تجهیزات نظامی ای كه به همراه دارن فرار میكنن. در راه به موتور سواری بر می خورند كه ازشون می خواد باهاش برن تا بهشون لباس شخصی بده اما اونا حاضر به همراهی موتور سوار نمی شن و موتور سوار در حالیكه میره ازشون می خواد همون جا بمونن تا او برگرده....

در جمعه خونین تهران قرار شده قاسم دهقان و بسیاری دیگر از سربازان وظیفه را به خیابان ببرند. قاسم با چند تا از هم قطارهایش صحبت میكنه و قرار میذارن تا اگه بهشون دستور تیراندازی به مردم رو دادن، اونها فرمانده شون رو با تیر بزنن و با شعار مرگ بر شاه به مردم بپیوندند.

قاسم دهقان كه در هفده شهریور سال 57 سرباز گارد شاهنشاهی بوده خاطرات خود را تعریف میكند.