غلام جوانی حدوداً سی ساله است و همه او را به لقب درختی میشناسند. او فرزند باغبانی شریف است كه از پدر راه و رسم باغبانی را آموخته و با مادرش ننه گلاب زندگی می كند و...
عصرانه
یكشنبه تا جمعه از ساعت 15:30 به مدت 30 دقیقه
عصرانه
-
30
دی 1399
-
29
دی 1399
-
28
دی 1399
رسول خدا (ص) درگذشت و بلال تصمیم میگیرد دیگر اذان نگوید تا اینكه از طرف دختر رسول خدا (ص) به او خبر میرسد كه...
-
27
دی 1399
پیر زنی عازم خانه خدا است كه از كاروان جا می ماند جوانی او را یافته و به كاروان می رساند و...
-
25
دی 1399
آتیه كه همواره نیوان را تعقیب می كند، ویان را از حقیقت تیره رنگی آگاه كرد كه همانا سرقت قرآن توسط نیوان بود. ویان از نیوان خواست هر چه زودتر قرآن را بازگرداند، تا تمام این غائله ها پایان گیرد
-
24
دی 1399
سیامك همه اهالی و همین طور سوران را، از این مهم مطلع میكند. اما از آنجا كه بار دیگر با دزدی قرآن روبرو می شوند، سوران دزد اصلی را سیامك فرض میكند و او را در خانه اش زندانی می كند. اگرچه نارین و نیوان، همسر و فرزند سوران از این كار رضایت ندارند، اما مردم چاره ای جز یكدلی با سوران ندارند و او را كمك می كنند.
-
23
دی 1399
سوران، مردم را علیه سیامك می شوراند و برای اثبات حرفش، او را مجبور میكند دست روی قرآن بگذارد و قسم بخورد.در انتهای قسمت دوم هم از حقیقت ماجرا كه توسط سیامك از آن پرده برداشته شد، آگاه شدیم. سیامك در حقیقت مامور موزه است و از سوی رضا شاه نامه ای دارد برای بردن قرآن به موزه تهران؛ كه چون می دانسته با مخالفت مردم روبرو خواهد شد
-
22
دی 1399
سیامك، دختر برزان، یعنی ویان را كنار رودخانه دیده بود. از سویی نیوان خیلی تمایل به ماندن سیامك در خانه برزان نداشت؛ اما برزان سال هاست به مسافران اتاق كرایه میدهد. پدر و مادر نیوان، یعنی سوران و نارین هم در مورد عشقی كه میان ویان و نیوان شكل گرفته گفتند؛ اما سوران هرگز رضایت به این ازدواج نداده است. سیامك خود را مشتاق دیدن قرآن هزار ساله نگل نشان میدهد و زمانی كه با برزان به مسجد می روند، متوجه دزدیده شدن قرآن میشوند...
-
21
دی 1399
در این نمایش با فردی به نام سیامك كارساز آشنا میشویم. او كه غریبه ای در روستای نگل محسوب می شد، وارد قهوه خانه شد و با نیوان گفتگو كرد. سیامك در مورد ایده ی ساخت یك مهمان خانه برای مسافران خارجی با نیوان صحبت كرد و برای اقامت به خانه برزان رفت.
-
18
دی 1399
-
17
دی 1399
-
16
دی 1399
-
15
دی 1399
-
14
دی 1399
رضا در پی مشاجره با بهمن به خانه رفته و موضوع علاقه اش به مهتاب را با مادرش در میان میگذارد و از او میخواهد تا هر چه زودتر برای خواستگاری اقدام كند اما...
-
03
دی 1399
-
02
دی 1399
نااومی دختری جوان قرار میشه برای مدتی به جای آموزگار اصلی سر كلاس ها برود در این روستا فقط یك كلاس است و تمام این مسئولیت بر عهده نااومی است و...
-
30
آذر 1399
صدیقه خانم نگران شوهرش است چون او طبق معمول از شركت بیرون آمده اما هنوز به خانه نیامده آنها خانه خواهر صدیقه مهمانی دعوت هستند اما...
-
27
آذر 1399
-
26
آذر 1399
-
25
آذر 1399