نامه ها

نمایش اینجا محل آرامش نیست به اسم پریناز
زمان كند میشود، طوریكه انگار از حركت بازمی ایستد، زبان قاصر می شود از گفتن وقتی پای اعتراف در میان باشد ...

نمایش میگذارم باد نامه ات را برایم هدیه آورد

نمایش پریدخت- مادر باشی، مادر داشته باشی یا در انتظار مادر شدن باشی، یه احساس لطیف كه فقط یك زن میتونه درك كنه و دنیای مادرانه …

نمایش پدرم احمد

نمایش من صدای قلب تورا میشنوم
دختر ژانت نیاز به پیوند قلب دارد او نامه ای به الیزابت مینویسد و از او میخواهد قلب دخترش ماری را به سارای او ببخشد

غوطه در آب- عده ای به دنبال خوشبختی سوار بر قایقی میشوند و دل به اقیانوس میسپارند بی خبر از اینكه مسیر سرنوشت آنها را در تلاطم امواج زندگی گرفتار می سازد.

نمایش مثل یك مادر
دنی كه سالها قبل مادرش را از دست داده به دنبال پیدا كردن مادر جدید خود نامه ای به یكی از مجریان برنامه رادیو مینویسد و وارد ماجراهای تازه ای میشود

نمایش چشمهایت؛ جوانی در بلندای تپه ای در عكسی كه از زیبایی های تپه می گیرد چشمهای دختری را می بیند و دلباخته او می شود. از ان پس هر شب به آن بلندی می آید اما از دختر خبری نیست...

نامه ای به دست خانوم دلموندی از طرف قاتل احتمالی پسرش میرسد و تقاضای عفو میكند. خانوم دلموندی حاضر به گذشت نیست بی خبر از اینكه مضنون هم پسر گم شده خود اوست.

نمایش خانم رز
خانم رز پس از سالها روبه روی خانه مردی كه در جوانی از او خواستگتری كرده ساكن میشود . مرد دوباره دلباخته خانم رز میشود در حالیكه اصلا او را به یاد نمی آورد.

نمایش تا بی نهایت

غوطه در آب- عده ای به دنبال خوشبختی سوار بر قایقی میشوند و دل به اقیانوس میسپارند بی خبر از اینكه مسیر سرنوشت آنها را در تلاطم امواج زندگی گرفتار میسازد

من صدای تپش قلب تو را میشناسم/ دختر ژانت نیاز به پیوند قلب دارد او نامه ای به الیزابت مینویسد و از او میخواهد قلب دخترش ماری را به سارای او ببخشد